هفته ی پر دردسر
هفته ی پیش هفته ی خیلی سخت و پر دردسری بود شنبه برای گزینش رفتم اراک تو پیش مامانی بودی تا ظهر که ما برگشتیم شبش نمی دونم چی شد که از نصف شب تو شروع کردی به بالا آوردن تا صبح . منم صبح مجبور بودم برم مدرسه با اینکه خیلی دلم شور تو رو میزد قرار شد مامان و بابا مهدی ببرند دکتر ساعت 10 که زنگ زدم مامان گفت دکتر گفته ویروس گرفتی و حتما باید بستری بشی منم سریع از مدرسه اومدم بیمارستان خدا میدونه که چی به من گذشت وقتی رسیدم داشتن به دستات آنزیوکت می بستن و تو هم مثل ابر بهاری گریه می کردی من که مردم و زنده شدم خودمم کلی گریه کرده بعد از یه ربع تو آروم شدی و تو اتاقت بستری شدی . فردا ظهرش مرخص شدی اما برای م...
نویسنده :
مامان
18:34